سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 284
کل بازدیدها: 882606






 
دوشنبه 85 مرداد 16 :: 8:13 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

سلام دوستان.

امیدوارم همه خوب باشید.

دستتون درد نکنه که اینقدر نظر دادید. واقعا خوشحال میشم وقتی نظرات رو میخونم.

امروز (جای همتون خالی) با یه لشکر رفتیم شاهزاده ابراهیم.

20 – 25 نفر بودیم. یه پسری از فامیلای دورمون باهامون بود که مادربزرگ اون پسر هم اومده بود.

یک دقیقه قبل از اینکه ناهار رو بخوریم ، من و دخترعمه م رو فرستادن دنبال نخود سیاه. بعد که برگشتیم دیدیم این آقای محترم سر ِ جامون نشسته. کنارش جا بود. خواستیم بریم بشینیم، من دیدم مامان بزرگش خیلی بد نگاه میکنه. هیچی دیگه. غذامون و گرفتیم رفتیم پیش پسرعمه م و عموم و یه جا گیر آوردیم و خوردیم.

دوباره 2 ساعت بعدش رفته بودیم کنار آب وایساده بودیم که نوه ی محترم اون خانوم پا رو چشم ما گذاشتن و تشریف آوردن. ایندفعه دیگه مادربزرگه شورش رو درآورد. یه جوری ما رو نگاه میکرد که انگار ما میخوایم نوه ش و بدزدیم.

دیگه آخر دیدیم وضع خیلی خرابه و اگه اینجا بمونیم این زنه پا میشه با اون عصاش ما رو میزنه. که با پسرعمه م و دخترعمه و پسرعموم و عمه م رفتیم قتلگاه. اونجا همه شمع روشن کرده بودن. یه دفعه من دیدم این پسرعمه م حسابی رفت تو حس و یه هفت هشت تا شمع خریده و در حال دعا کردن. ما رو هم جو گرفت و دو تا شمع خریدیم و یه خرده دعا کردیم .

خوشبختانه موقع برگشتن تو راه خداحافظی کردیم و اون موقع که مامان اینا داشتن با اون خونواده خداحافظی میکردن بنده خواب بودم. وگرنه اون سر آخری یه کتک حسابی از مادربزرگه میخوردم.

خدا رفتگان همه رو بیامرزه. ما از دار دنیا یا مامان بزرگ داریم که اونم خیلی باحال و با کلاسه. ( به خودم رفته)

تازه اگه یه روزی یه دختری پیدا شه که یکی از نوه هاشو (مثلا پسر عمه م رو) نگاه کنه، ( فکر کنم) نه فقط بدش نمیاد، بلکه خوشش هم میاد. کلی هم طرف و تحویل میگیره. (گفتم که باحاله)

حالا همه ی اینا در صورتیه که طرف نوه ش رو یه نگاه بکنه. والله این پسره رو که ما امروز دیدیم، من که یه دقیقه همه نگاش نکردم. نمیدونم چرا مامان بزرگش این حرکات رو کرد.

بالاخره جای همتون خالی بود. ان شاالله شما هم اگه یه بار یه نظری کردید مثلا نظر کردید گوسفند قربونی کنید، وقتی رفتید شاهزاده ابراهیم نصفشو اول خودتون بخورید. از نصف بقیه ش یه یکی دو تا تکه بدید به مردم. ( مثل ما)

البته امیدوارم تو گردشتون یا یه همچین پسری ( سوسول) نباشه، یا اینکه مادربزرگش نباشه. که البته دومی خیلی بهتره.

امیدوارم خوش باشید.

بایییی تا بعد

 

 

راستی

 

نظر

یادتون نره

 

 




موضوع مطلب :